کسی که قرارداد 15 میلیاردی میبندد، به وام 50 میلیونی احتیاج دارد؟/ هیچکس به اندازه من درباره واحدهای صنعتی اطلاعات ندارد
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۹۷۳۹۳
حسن آلبویه در پاسخ به برخی شائبهها پیرامون همزمانی اخذ وام توسط همسر و واگذاری زمین به بانک رسالت گفت: این همزمانی وجود ندارد؛ اما کسی که قرارداد 15 میلیاردی میبندد به وام 50 میلیونی احتیاج دارد؟
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل ازمرآت، چندی قبل بود که تیزر و بخش نخست گفتگو با حسن آلبویه، مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی استان سمنان در مرآت منتشر شد؛ گفتگویی که بازخوردهای قابل توجهی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش دوم این گفتگو نیز مسائل پرشماری را در برمیگیرد. از ابعاد واگذاری زمین به بانک رسالت و شائبه اخذ وام توسط همسر مدیرعامل در ایام واگذاری زمین تا حقوق مدیرعامل و وضعیت برخی از شرکتهای تعطیل. بیمقدمه شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم:
مرآت: اگر موافق باشید به بحث اختصاص زمین به بانک رسالت بازگردیم. نقدی که در این خصوص وجود دارد آن است که زمینی که در شهرک در اختیار یک نهاد قرار میگیرد باید مرتبط با فعالیتهای شرکت باشد یا دستکم نفعی به شهرک برساند و خدماتی ارائه کند.
خیر؛ چه کسی چنین چیزی گفته؟ ما میتوانیم برای کارهای خدماتی، زمین را واگذار کنیم و منعی ندارد.
مرآت: نقد دوم این است که تشریفات قانونی در فروش این زمین رعایت نشده است. اگر این زمین به مزایده گذاشته میشد، ممکن بود بانکهای دیگری این زمین را با قیمتهای بالاتری بخرند.
مزایده با تشخیص هیأت مدیره انجام میشود. هر بانکی که برای استقرار دیتاسنتر نیاز به زمین داشته باشد، من دست او را میبوسم و زمین میدهم. اکنون اعلام میکنم که اگر همه بانکهای کشور برای استقرار دیتاسنتر زمین بخواهند، برای آنان فرش قرمز پهن میکنیم. در این زمینه محدودیتی نداریم. فرایندهای واگذاری زمین کاملا بر مبنای دستورالعملها انجام شده است و این اقدام را یکی از افتخارات خودم و مهندس ادب برای این استان و این شهر میدانم.
مرآت: گفته میشود که به دنبال این واگذاری، همسر شما از بانک رسالت وام اخذ کرده است.
همسرم اگر وام گرفته، امتیاز داشته، حقوق خودش را دارد، پولش را در این بانک گذاشته و عدد وام هم کمتر از 50 میلیون بوده است. تاریخ اخذ وام هم مربوط به پیش از این واگذاری است و ربطی به موضوع ندارد. چون من اینجا کار میکنم، قرار است همسرم هیچ کاری انجام ندهد؟ این، نکته جدیدی است! البته باید سوال کنم چون چنین پولی به من نداده است.(میخندد)
کسی که قرارداد 15 میلیاردی میبندد، به وام 50 میلیونی احتیاج دارد؟
من روزانه دو میلیارد تومان حواله الکترونیکی امضا میکنم. من اگر بخواهم وام بگیرم، احتیاجی به این کارها ندارم. حاج داود کرمی، رئیس شعبه مرکزی بانک ملی، از دوستان بسیار قدیمی من است. وقتی من قراردادهایی که میبندم در حد 15 میلیارد تومان است، احتیاج دارم به این از بانک رسالت 50 میلیون وام بگیرم؟ آدم اگر بخواهد از این پولها بگیرد وام میگیرد که قسطش را بدهد؟(میخندد)
نمیدانم چه باید بگویم. من این مسائل را برای همه دستگاههای نظارتی فرستادهام. هر نهادی بگوید من یک ریال در این مسائل غش داشتهام، من همه مسائل را میپذیرم اما آنها شجاعت دارند که به حسابرسی رسمی جواب بدهند؟
مرآت: مقصودتان چه کسانی هستند؟
همان کسانی که در این فضا... ببینید، بعد از ضبط درباره گزارش حسابرسی صحبت میکنیم.
مرآت: آقای حسن آلبویه ماهانه چقدر حقوق میگیرد؟
(میخندد) مثلا باید الان اعلام کنم؟ مثلا خودت فکر میکنی چقدر است؟
مرآت: 18 میلیون تومان.
اینها البته مسائل شخصی است که میپرسید.
مرآت: حقوق مسئولان که محرمانه نیست.(در این بخش از گفتگو آقای آلبویه حکم دریافتی خود را در اختیار خبرنگار مرآت قرار داد که جمع ارقام آن حدود 9 میلیون و 700 هزار تومان بود و به درخواست ایشان از حکم حقوق، تصویر گرفته نشد.) با این ارقام زندگی میچرخد؟
همسر من هم حقوق میگیرد و بهتر از من هم حقوق میگیرد. واقعا نمیدانم بقیه چه میکنند... ما خرج خاصی نداریم. من اساسا اهل ریخت و پاش نیستم اما واقعا دشوار است. همواره فکر میکنم که یک کارگر چگونه زندگی میکند.
شرکت خدماتی به خوبی از فضای سبز شهرک نگهداری نکرده است
مرآت: پرسش بعدی من درباره فضای سبز واگذار شده به شرکت کلران است. ظاهرا دو قطعه فضای سبز را برای تأمین 5 درصد فضای سبز الزامی کلران به این شرکت فروختهاید اما این شرکت درختان را قطع کرده است.
صورتجلسهای با محیطزیست داریم که بر اساس آن ما اساسا تکلیفی در حوزه فضای سبز نداریم. هرچند که از وقتی من آمدم، گفتم یک برگ درخت اگر بیفتد، باید شرکت خدماتی جریمه بدهد؛ چون در شرایط سخت آبی سمنان، برای رشد درخت، خون دل خورده شده. مشکل ما این است که برای آبیاری درختان، آب نداریم اما شرکت خدماتی هم به خوبی از فضای سبز نگهداری نکرده است.
در خصوص فضای سبز مورد اشاره هم بخشی از درختان خشک شده و پیرامون آن به محل تجمع معتادین و محل پنهان کردن اموال سرقتی شهرک تبدیل شده بود. این موضوع در شهرک باعث ناامنی شده بود. گفتیم شرکت خدماتی که نمیتواند فضای سبز را نگهداری کند، خود شرکت کلران باید آن فضای سبز را نگهدارد.
مرآت: ظاهرا شرکت این کار را نکرده است.
ما درختهای سالم را صورتجلسه کردیم. آن زمین به شرطی واگذار شده که درختهایی که سبز ماندهاند، حفظ شوند. اگر درختهای سبز قطع شده باشند که بعید میدانم، باید برخورد صورت بگیرد.
مرآت: ظاهرا از سال 94 تا کنون بیش از 100 درخت در مجموعه شهرک قطع شده است. این موضوع به شما ارتباطی ندارد؟
ما وظیفه نظارت داریم. ما درباره درخت بحث اعتقادی داریم. درباره کلران به خاطر دارم که در صورتجلسه قید شده بود که معادل درختهای خشکشده باید درخت بکارند.
(در این بخش، آقای رضایی برای دقایقی به این گفتگو اضافه شد)
آلبویه: آقای رضایی! آقایان میگویند در فضای سبزی که در اختیار کلران قرار داده شده، درختان سبز قطع شده است. شما بر چه چیزی نظارت میکنید؟
در فضای سبز اختصاص داده شده به کلران فقط درختانِ خشکشده قطع شدهاند
رضایی: درختانی که قطع شده، درختانی بوده که خشک شده بودند؛ ما گفتیم قطع کنند که منظر نامناسبی نداشته باشند.
آلبویه: درختانی که سبز بوده چطور؟
رضایی: آنها سر جای خود هستند.
مرآت: و باید فضای سبز بیشتری ایجاد کنند؟
رضایی: به تعداد درختان خشکشده، تعهد کرده بودند که فضای سبز ایجاد کنند.
آلبویه: ایجاد کردهاند؟
رضایی: مقداری در منطقه ویژه ایجاد کردهاند و مقداری هم واکاری کرده بودند. به تعداد درختان خشکشده، درخت خریده بودند و آورده بودند.
آلبویه: هر زمان دوستان خواستند، شرایط یک بازدید را فراهم کنید.(آقای رضایی از گفتگو خارج شدند) ما مسائل مهمترِ بر زمینماندهای داریم. این دوستان به کاهدان زدهاند. ما در برخی از حوزههای کاری مشکلات زیادی داریم که درباره آنها هیچ انتقادی نمیشود! در ماجرایی که از حضور فردی نزد دکتر همتی برای تخریب آقای صادقی تعریف کردم، کل بحث آن فرد این بود که آقای صادقی فلان کار را نکرده!
تخریب آقای صادقی نزد دکتر همتی برای مدیرعامل شدن ناکام ماند!
دکتر همتی آن زمان تازهکار بود اما ضریب هوشی بالایی دارد. ایشان گفت باشد، شما فردا مدیرعامل شدید، چه میکنید؟ آن فرد چون به موضوع مورد نقد خودش مسلط نبود، گفت با تعامل مسأله را حل میکنیم! آقای دکتر همتی گفت فرض کنید تعامل کامل وجود دارد، چطور این مسأله را حل میکنید؟ نتوانست پاسخ بدهد. دکتر همتی گفت بلند شو! بد است که تو آمدهای به اینجا تا مدیرعامل شوی و هدفت فقط تخریب مدیرعامل فعلی است. تو قرار است چه کنی؟
خلاصه، شما را با مسائل کوچک مشغول نکنند.
مرآت: من نام چند شرکت را میبرم؛ درباره هریک از آنها یک جمله بگویید. با کاشی رویال شروع میکنیم.
کاشی رویال... به راهش سرمایهگذاری نکرد. من جزئیات مسائل سیمان رویال، چینی رویال و کاشی رویال را میدانم. من سالیان سال دبیر کمیته بحران استان بودهام. بسیاری از مسائلی که الان برای اینها جذاب شده، برای ما خاطره است. من در آن زمان به مالک کاشی رویال بسیار کمک کردم. اگر در مسیر درست سرمایهگذاری میکرد، وضعیت بهتری داشت.
درباره کاشی رویال؛ میشد تولید پابرجا باشد و با عوامل پشت صحنه هم برخورد کرد
میشد تولیدات پابرجا باشد و با عوامل پشتپرده هم به شدت برخورد کرد. ما رفتیم با آنها برخورد کنیم، کل تولید را از بین بردیم.
مرآت: شرکت کاشی سمند.
کاشی سمند... فرزندان نوکیسه! اینها فردا مدعی من میشوند! آقای نظری دوست من است. چند روز نامه ورشکستی را آورد و جلوی اجرای احکام را گرفت. چون من دوستش دارم میگویم فرزندانش او را دچار مشکل کردند؛ خود او آدم زحمتکشی است.
مرآت: شرکت فولاد نوین.
فولاد نوین که تعطیل است. مدیر فولاد نوین هم دوستم بود. مهندسی مکانیک خوانده بود و فارغالتحصیل شریف بود. نتوانست کار کند و از ایران رفت. همان ابتدای کار هم خیلی به تولید نرسید.
مرآت: شرکت مرمر گرانیت پرشیا.
این شرکت هم برای تولید سنگ مصنوعی، ماشینآلات خیلی خوبی از ایتالیا آورده بود اما در فضای ایتالیا بود! با بانک ملی دچار مشکل شد. من زمانی که دیدم برخی از ماشینآلاتش را به فروش گذاشتهاند، خیلی مقاومت کردم و گفتم این خط تولید حیف است. فکر میکنم، این خط تولید را اصلا در ایران نداریم.
صاحب هادیکار در مقطعی گرفتار نزولخورها شد
مرآت: شرکت هادیکار.
شرکت هادیکار، آقای جهانبخش. ایشان هم صاحب این دانش و صنعت و فارغالتحصیل شریف بود. خیلی هم زحمت کشید. رادیاتورهای فولادی تولید میکرد. او در مقطعی گرفتار نزولخورها شد و هم مدیریت مالیاش دچار مشکل شد. شنیدهام که از نظر روحی-روانی دچار مشکل شد و این واحد هم تعطیل شد. اینها مربوط به سالیان گذشته است. من خودم با اینها زندگی کردهام. اما در مجموع واحد موفق و خوبی بود.
مرآت: نمک توحید.
من قبلا در دو سه مقطع به آنها کمک کردم. بحث این پیش آمد که نمک باید تصفیهاش شیمیایی باشد اما روش نمک توحید فیزیکی بود. آدمهای خیلی دلسوزی بودند اما بالاخره دانش هم مهم است.
مرآت: شرکت سودا.
خیلی در ذهنم نیست. موضوعاتش را نمیدانم.
مرآت: شرکت آذینجام.
خوشبختانه بانک این شرکت را واگذار کرد. شیشه دوجداره تولید میکردند، خط تولید هم خوب بود. فکر میکنم با بانک ملت مشکل داشت. دو سه ماه پیش که گزارش میگرفتم، متوجه شدم یک خریدار آن را خریده و انشاءالله راه بیفتد. فکر میکنم قلعهبانی آن را خریده باشد.
مرآت: شرکت رنگینجام.
این شرکت هم شیشه دوجداره تولید میکرد. مشکلاتش مشابه آذینجام است.
عجیب است که بانک به «تجارت جاوید پارسیان» گفته تولید بلوکهای سبک توجیه ندارد
مرآت: تجارت جاوید پارسیان.
اینها همه فارغالتحصیلان شریفاند.(میخندد) مدیر این شرکت هم از دوستانم است. کار این شرکت تولید مصالح نوین ساختمانی است. بانک صنعت و معدن کشور هم هست... برایم عجیب است که بانک گفته است تولید بلوکهای سبک توجیه ندارد. این طرح مربوط به آمایش سرزمین بود. یعنی توجیه داشت و مهم بود. من دو سه بار آنجا بودهام، با مسئولین مرتبط هم به آنجا رفتهایم.
با بنیاد برکت هم مشکل پیدا کردند. ماشینآلاتی آنجاست که وارد کردن آنها دیگر امکانپذیر نیست. به خانهاش ریختند و با پابند و... گرفتند. حیف است؛ واحد خوبی است.
رآکتورهای گلاسلاین شرکت اسالیب، تحت تحریمهای اولیه قرار دارد
مرآت: شرکت اسالیب.
آقای نوروزی. رآکتورهای گلاسلاینی که آنجاست تحت تحریمهای اولیه قرار دارد! یعنی با آن میتوان سلاح شیمیایی تولید کرد! آقای نوروزی دچار بیماری شد، تولید شرکت هم کاهش پیدا کرد و بعد هم تعطیل شد، ماشینآلات فوقالعاده پیشرفتهای آنجاست.
مرآت: شرکت چیپس شادی.
چیپس شادی چندان جدی به تولید نرسید، ماشینآلات خوبی هم نداشت. فکر میکنم الان هم اصلا ماشینآلاتی ندارد. مکانش را برای اجاره گذاشته بودند.
مرآت: شرکت مجانس.
آقای نجفیِ سُهی. الکتروموتور برفپاک کن تولید میکند. چند وقت پیش با هم صحبت میکردیم و میگفت انشاءالله به زودی آغازبکار میکنیم. تولید این شرکت البته هیچوقت به ظرفیت نرسید اما این شرکت هم شرکت خوبی است.
مرآت: شرکت گلبرگردان مروارید.
من این شرکت را ندیدهام اما فکر میکنم ماشینآلات هم نداشت. خیلی واحد مهمی نبود. نمیدانم، شناخت چندانی از این شرکت ندارم.
رنگین نخ؛ ربا وارد معاملات شود، تولید ثروت از بین میرود/ عمده این شرکتها مشکلات بانکی دارند
مرآت: شرکت رنگیننخ.
بالاخره ماشینآلات رنگیننخ مستهلک شده اما بحث نخ را یکی از مزیتهای استان میدانیم. این واحد هم واحد مهمی است. این شرکت هم مشکلات بانکی داشت. عمده این شرکتها مشکلات بانکی دارند. من معتقدم باید نظام بانکی ما متحول شود. اولین قولی که همه دولتها میدهند، همین است و هیچکدام هم نمیتوانند و در گرداب مسائل بانکی گیر میافتند.
هم مسائل اعتقادی و هم اصول اقتصادی میگوید اگر ربا وارد معادلات شود، تولید ثروت از بین میرود. بسیاری از این شرکتها درگیر چنین مسائلی شدند.
عصارحسینی مردانه ایستاد که ثابت کند روش بانک غلط است/ او بر سر این ماجرا سکته کرد
مرآت: گروه صنعتی سازان.
بخشی از گروه صنعتی سازان را بانک صنعت و معدن... میشد این مسأله حل شود اما آقای عصارحسینی مردانه ایستاد که اثبات کند روش بانک غلط است. من شنیدم آن سالن را واگذار کردند و فکر کنم، عقاب میخواهد بخشی از کارش را آنجا انجام دهد. میدانید که آقای عصار بر سر این ماجرا سکته کرد؛ نه به خاطر اموال. من از دوم اسفند 75 در این حوزه فعالیت میکنم. تاریخ خدمت من از خیلی از اینها بالاتر است.
پرسهایی در قسمتی که بانک گرفت، موجود بود-فکر میکنم افغانستانیها آن را مونتاژ کردند- این خبر بسیار بد بود. نباید بگذاریم این اتفاقات بیفتد.
مرآت: شرکت همراهان بنا.
در برههای، ما قطب تولید موتورسیکلت کشور بودیم. پس از ما قم، قطب شد. در این شرکت، کل قطعات را دوزمانه از چین میآوردند. به نظر من، تولید موتورسیکلت خوب بود اما بحث آلایندگی مطرح بود. اینها مثل قارچ ظاهر شدند و تعطیل شدند. اینها در حق بانکها اجحاف کردند. نمیدانم سرانجام مالیاتشان را دادند یا فرار مالیاتی دارند. مسأله اینها به عکس موارد قبل است.
مرآت: دستمال کاغذی شکوه.
بالاخره ما دو برند دستمال کاغذی در کشور داشتیم؛ شکوه و نیمه شعبان. نیمه شعبان سهم بیشتری از بازار داشت. فکر میکنم آنها هم در بازار دچار مشکل شدند.
مرآت: از ناحیه آتشسوزی هم به آنها آسیب رسید.
بله. بحث آتشسوزی هم بود. در حوزه بیمه هم فکر میکنم مشکلی پیدا کرد.
مرآت: چرم اعظم.
خیلی جالب است. این شرکت هم ماشینآلات خوبی دارد. حتی نصابها را یادم هست که آلمانی بودند. مدیر این کارخانه دوستم بود. آن موقعها من جوانتر بودم و علاقه و وقت بیشتری داشتم. موقع نصب به آنجا رفتم. دقت نصب آنها دهم میلیمتر بود. شنیدهاید که میگویند آلمانیها موقع کار صحبت نمیکنند. من این را به چشم دیدم. ماشینآلات بسیار خوبی آنجا هست.
نفهمیدم چرا «چرم اعظم» هرگز به تولید نرسید
آن موقعها رقیبش در شهرک صنعتی پایتخت فعالیت میکرد؛ با سرمایهگذاری خارجی. مالک اینجا سهم بازار چرم ایران را داشت اما هیچوقت تولید نکرد. من یک تولید آزمایشی از این شرکت دیدم. در آن زمان شاید بزرگترین سرمایهگذاری در سمنان را این شرکت انجام داده بود. هیچ وامی هم نگرفته بود. نفهمیدم چرا هیچوقت تولید نکرد. خودش میگفت این ماشینآلات در آلمان، مربوط به کارخانه خودش بوده.
مرآت: شرکت شایان سنگ سمند.
فکر میکنم نامش را اشتباه میگویید. این شرکت هم فکر میکنم سنگ مصنوعی تولید میکرد. چندان در ذهنم نیست اما به گمانم با بانک ملی مشکل داشت.
مرآت: اغلب این شرکتها...
تعطیلاند.
مرآت: بله. آیا ما اجازه داریم که از جهش تولید صحبت کنیم؟
بله. جهش تولید یک موضوع فانتزی نیست. رونق تولید هم همینطور است. حضرتآقا شرایط اقتصادی کشور را میدانست و قابل پیشبینی بود که ما درآمد نفتی نخواهیم داشت. پشت شعارهای سال یک افقی دیده میشود. این شرکتها، تعدادی از انبوه واحدهای صنعتی استان هستند. واحدهای صنعتی، پدیدههای پویا و داینامیکی هستند؛ عمر دارند.
تعطیلی هیچیک از این واحدها ربطی به سالهای اخیر ندارد
من میدانستم در انتها چه میخواهید بگویید. متعمدا گفتم که برخی از آنها اصلا متولد نشدهاند. شاید 60 درصد از این شرکتها به دلایل مختلف، اصلا به تولد نرسیدند. همه مسائل هم معطوف به بانک نبود، برخی مسائل داخلی داشتند، برخی اختلاف شرکا و... هیچکدام از این تعطیلیها ربطی به سالهای اخیر و تحریمها ندارد. طبیعی است که این اتفاقات میافتد.
مرآت: برای احیاء این واحدها تلاش کردهاید؟
توضیح میدهم. میخواهم بگویم معنای جهش تولید این نیست که قرار است مشکل یک بیماری مزمن را حل کنیم. قرار است تولید ملی را بالا ببریم. در دو سه حوزه اتفاقات خوبی افتاده که من توضیح میدهم. شاید برای هرکدام از این شرکتها –در دوران پیش از این مسئولیت- ده جلسه گذاشته باشیم. برخی از اینها را شما پیدا نمیکنید که به آنها بگویید دردتان چیست؟ اصلا برنامهای ندارند.
چرخی که زنگار میگیرد و از حرکت میایستد، به راه انداختن دوباره آن بسیار دشوار است. اما در مجموع، واقعیت این است که آمار تولید در کل کشور افزایش پیدا کرده است. کسی نمیتواند این موضوع را انکار کند. نرخ سرمایهگذاری در صنعت افزایش پیدا کرده است. پیشتر از من پرسیده بودید که چرا در آمار واحدهای تعطیل، تفاوت وجود دارد.
من معتقدم حتی واحدی که فاقد ماشینآلات است، مسئول آن میتواند بگوید اینجا ملک شخصی من است، درِ آن قفل کردهام و رفتهام. شما در یک خیابان شهرک میبینید که 30-40 درصد دارند کار میکنند؛ تازه همانها هم با ظرفیت پایین کار میکنند؛ تعدادی تعطیلاند و تعدادی را هم که بانک تعطیل کرده. برای همه اینها دولت هزینه زیرساخت کرده است.
چاردیواری اختیاری قابل قبول نیست!
سولههای خالی باید تعیینتکلیف شوند. طبق آماری که دو ماه قبل گرفتم، واگذاری بانکها بد نبوده. برای گرفتن آمارهای جدید، دو بار نامه دادهام اما دبیرخانه شورای بانکها پاسخی نداده است؛ گفتند اطلاعات نیامده. واگذاریها خوب بوده البته به بهرهبرداری نرسیده. در مجموع چاردیواری اختیاری قابل قبول نیست. به طور مثال برای چرم اعظم، ارز این مملکت هزینه شده و یا باید واگذار کند یا تصمیم دیگری برای آن اتخاذ شود.
مرآت: بگذارید به حوزهای دیگر وارد شویم. در خصوص تخریب دیوار ساختمان کسب و کار ابهاماتی وجود دارد. گفته میشود که 900 میلیون تومان برای دیوارچینی مجدد هزینه شده و آن را مصداق تضییع اعتبارات عنوان کردهاند.
نخست باید ببینیم که دیواری تخریب شده یا خیر؟ چندین سال قبل، یک دیوار موقت، یعنی دیوارهای پیشساخته بتنی گذاشته بودند تا ساختمان محصور شود. در جریان پروژههای سفر آقای دکتر روحانی، 5 میلیارد تومان اعتبار برای تکمیل این پروژه گذاشتند. واقعا آن مجموعه الان با 20 میلیارد هم جمع نمیشود. من دستوری از آقای شریعتمدار گرفتم. یادش بخیر، میخواست نماز بخواند، مهر نداشتیم، یک سنگ پیدا کرد و همانجا نماز خواند.
دکتر شریعتمدار گفت اگر بتوانی از نوبخت پول بگیری از توپخانه تا وزارتخانه برایت سینهخیز میروم؛ پول را گرفتم
گفتم شما یک دستور بده، من پول میگیرم. گفت اگر بتوانی با دستور من از نوبخت پول بگیری، از میدان توپخانه تا وزارتخانه برایت سینهخیز میروم. خدا را شکر پول را گرفتم. از پروژه بازدید کنید. تکرار میکنم، دیوارها موقت بود. بنابراین دیواری تخریب نشده. آن دیوارهای موقت را هم برداشتهاند و بخشی را برای محافظت از چاهها استفاده کردهاند و بخشی را هم در جاهای دیگر میکنند.
اصلا این عددها هزینه نشده است. الان با دو برابر این مبلغ هم پروژه جمع نمیشود. برای دیوارکشی پول تخصیص پیدا نکرد. اگر این دیوار 100 میلیارد هم هزینه داشته باشد، بالاخره آن ساختمان دیوار میخواهد. فرایند واگذاری به پیمانکار هم فرایند مناقصه بوده است.
مرآت: این مصداق هزینهکرد غیراولویتدار نیست؟
اولویت را چه کسی تعیین میکند؟ اینها را برای بازی کردن با احساسات دیگران میگویند. مثلا در ردیف بودجه من، خرید خودرو وجود دارد؛ میتوانند بگویند به جای خرید خودرو فلان کار را انجام بده! در مجموع، فرایند مناقصه کاملا شفاف بوده است. انجام این کار، موردنیاز هم هست. پیمانکار اکنون میگوید رقم قرارداد پایین است. پروژه فقط دیوارکشی نیست، سردرب و نگهبانی هم دارد.
من از پیمانکار خواهش کردم که شما این کار را انجام بده، ما در پروژه دیگری به شما کار میدهیم. این شرکت اتفاقا دانشبنیان است. اجرای این پروژه به صرفه و صلاح دولت است. من اگر بخواهم دوباره این پروژه را به مناقصه بگذارم، مبالغ بسیار بیشتر خواهد بود. در مجموع، اساسا دیواری نبوده که بخواهد تخریب شود؛ دیوار موقت بتنی بوده که جمعآوری شده است.
پروژههای ما تعریفشده است. ما نمیتوانیم مهدکودک بسازیم. من اگر دیوار را نسازم هم اجازه ندارم مهد کودک بسازم. شما از من سوال کردید که چه نمرهای به خودت میدهی؟ من میخواهم بگویم که اعتبارات ما بسیار افزایش یافته است. شهرک صنعتی سمنان، یکی از باسابقهترین شهرکهای صنعتی ایران است؛ آدمهای بزرگی اینجا مسئولیت داشتهاند.
یکی از نقاط قوت من این است که سرمایهگذار را خوب میشناسم
در ششماهه نخست امسال، تعداد قراردادها 189 مورد بوده و سال گذشته 32 مورد بوده. مساحت واگذاری، در ششماهه نخست سال گذشته 34 هکتار بوده و امسال به 113 هکتار رسیده. یکی از نقاط قوت من این است که سرمایهگذار را خوب میشناسم. با 90 درصد اینها صحبت کردهام؛ رانتی هم وجود ندارد.
مرآت: اشاره کردید که خوب است انسان اشتباهاتش را بپذیرد؛ در مواردی که در ادامه عرض میکنم، اگر اشتباهی رخ داده بفرمایید. گفته میشود که از سوئیت شهمیرزاد استفاده شخصی میکردید.
ما در آنجا 5 واحد داریم. همکاران ما از تمام ایران از این واحدها استفاده میکنند. من اگر استفاده هم میکردم، کار غیرقانونی نکرده بودم اما من از مرداد سال 97 اصلا به آنجا نرفتهام. همانطور که گفتم به کاهدان زدهاند.
مرآت: نه خود شما، اما ظاهرا والدین شما در آنجا ساکن بودهاند.
وقتی خود من نرفتهام، آنها چگونه در آنجا ساکناند؟
از مرداد 97 به سوئیتهای شهمیرزاد نرفتهام؛ میرفتم هم منعی نداشت
مرآت: (به مطایبه) شاید فرصت نکرده بودید که سری بزنید.
پدر من که مرحوم شده است. این که میگویم از مرداد 97 نرفتهام، به همین دلیل است. آخرینبار با پدرم به آنجا رفتم. پایم را آنجا نگذاشتم اما بدانید که استفاده از آن هیچ منعی ندارد. همکاران هم حق دارند، همه همکاران کشور هم حقشان است اما این که واحدها را به آدم خاصی داده باشیم، به هیچ وجه اینگونه نبوده است.
مرآت: آیا در طول دوره مسئولیتتان پیش آمده که در قالب مأموریت و با خودروی دولتی، برای شرکت در کلاسهای دانشگاه به تهران بروید؟
این هم یکی از مسائلی است که دانستنش برای شما جالب است. وقتی من رزومهام را دادم، اعلام کردم که دانشجوی دکتری علوم اقتصادی هستم در واحد علوم تحقیقات. قبول شده بودم و هم به آقای دکتر شریعمتدار اعلام کرده بودم، هم به آقای دکتر یزدانی و هم به آقای دکتر نجفی. من فقط توانستم یک ترم ثبتنام کنم. در آن ترم، به گمانم آخر آبان بود، و حتی دو سه کلاس هم نرفته بودم و...
من میدانم پشت این صحنهها چه خبر است. به کاهدان زدهاند. اولا من تنها مدیری هستم که تمام مأموریتهایم را مکتوب به استانداری اعلام کردهام. این چیزهای فیک را آقای کاتب هم به بازرسی داده بود.(میخندد) امکان ندارد که یک مأموریت از من پیدا کنید که اعلام نکرده باشم. به تهران هم اعلام کردهام. بسیار شفاف و روشن است. نکته دیگر این که در همان دو سه ماهِ تنها ترمی که ثبتنام کردم، کلاسها از ساعت 5 به بعد بوده است که همانها را هم نرفتهام.
فقط دو ماه درگیر دانشگاه بودم؛ کلاسهایی که شرکت نکردم، بعد از ساعت اداری بود
اگر میرفتم هم اشکالی نداشت چون ساعت کلاس، بعد از ساعت اداری بوده است. برای تمام مأموریتهایم هم کار تعریفشدهای وجود داشته. میتوانید ببینید برای چه کاری و کجا بودهام. از همه اینها گذشته، من مجموعا دو ماه درگیر این موضوع بودم. ترم پیش برایم پیامک آمده بود که اگر این ترم ثبتنام نکنم، ثبتنامم به کلی ملغی میشود. هنوز هم با وجود این که کلاسها مجازی شده، وقت نکردهام ثبتنام کنم.
من حتی شماره دانشجوییام را فراموش کردهام. من گذرواژهام را تغییر نداده بودم و دوستمان، کاری غیراخلاقی کرده بود و وارد سایت شده بود و اطلاعات را گرفته بود و فکرهایی کرده بود. دلم میسوزد که ثبت نام نکردم. چون به این حوزه علاقهمند هستم. نمیدانم شدنی است یا نه اما میکوشم که ثبتنام کنم. دیگر؟
نقدی بر عادی شدن تعارض منافع در ایران!
مرآت: سخن دیگری نیست جز یک تکمله. به تازگی نخستوزیر کانادا به سبب کمک به یک خیریه که پیش از این به خانواده وی به سبب سخنرانی تبلیغی پول پرداخت کرده بود تحت شدیدترین فشارهای رسانهای قرار گرفت. نخستوزیر یک کشور برای مسألهای که شاید از نظر ما عادی باشد، 90 دقیقه در کمیسیون مالی پارلمان کانادا پاسخ داد! این تضاد منافعِ به ظاهر ساده، مقامات کانادا را تا مرز استعفا پیش برد! مصادیق این تضاد منافع در ایران بسیار است اما هرگز واکنشهایی از این دست را برنمیانگیزد. شما اعلام کردید که آقای آلبویه پسرخاله شما، در تجهیز منزل متخصص بودند یا آقای آلبویه(از دیگر اقوام شما) کارشناسی قیمت زمین واگذار شده به بانک رسالت را انجام داده است و من فکر میکردم که این تضاد منافع اگر در کشوری دیگر که به اندازه ما داعیهدار حلال و حرام و حفظ بیتالمال نیستند اتفاق میافتاد، چه اتفاقاتی به دنبال آن میافتاد؟ برایم عجیب بود که فرمودید من خبر نداشتم که کارشناسی را چه کسی انجام داده و عجیب بود که فرمودید تجهیز منزل به دست پسرخالهتان کار خطایی نبوده.
اینجا تعارض منافع اتفاق نیفتاده است. هیچجای قوانین نگفته است که مثلا تو نباید به پسرِ پسرعمویت که کارشناس رسمی دادگستری است، کار ارجاع بدهی. این تعارض منافع نیست. من بیشترین تعداد پروانه اشتغال در استان را دارم؛ نظام ساختمان، معدن، آسانسور و... تمام اینها را کنار گذاشتم. وقت نکردهام که پروانههایم را تمدید کنم. اگر انجام هم میدادم مانعی نداشت اما به دلیل احتمال تعارض منافع، همه را کنار گذاشتم.
در موضوع زمین بانک، دلیلی هم نداشت که من مطلع باشم. معرفی کارشناسان رسمی با من نیست؛ دفتر حقوقی این کار را انجام میدهد. آنچه که میگویید در مجموع نکته درستی است. من میگویم دولت درآمدهای خود را باید دقیق وصول کند اما نمیتواند. اگر من به واحدی رو بیاندازم که فلان کار را انجام بدهد، طبیعی است که آن واحد از من انتظاراتی خواهد داشت.
به کاهدان زدهاند!
بنابراین تعارض منافع اینجا اتفاق نیفتاده است. من اگر بخواهم خودم را نقد کنم، آنقدر خطا و اشتباه دارم که به این مسائل نمیرسیم. این آقایان به کاهدان زدهاند. امروز هم مدیرکل بازرسی و مدیرکل دیوان محاسبات کاملا پای کارند. اتفاق مهمی افتاده است. مدیرکل بازرسی برای تأمین آب شهرکهای صنعتی جلسه میگذارد. من واقعا ذوقزده شدم. من معتقدم رسانهها در ضریب دادن به اهمیت این مسائل تعیینکننده بودهاند.
ما مسائل بسیار مهمی پیش رو داریم. شهرک صنعتی سمنان، برای یک شهر 2 میلیون نفری کفایت میکند. غرب کشور که اشباع شده است. قسمت عمده شرق کشور در استان ماست و باید به مسأله تقویت صنعت در استان بپردازیم. باز هم میگویم شما اهالی رسانه اگر ایراد مرا به من بگویید، به من محبت میکنید. مگر کسی میتواند مدعی باشد که همه کارهایم درست است؟
اگر خودم قرار بود نقدی بنویسم، چیزی مینوشتم که خودم نتوانم پاسخ بدهم. اما بگذارید به پرسشی که پیشتر از من درباره آمار واحدهای تعطیل پرسیده بودید، پاسخ بدهم. سرمایهگذاری که به حوزه صنعت وارد میشود، ابتدا باید جواز تأسیس بگیرد. این جواز میتواند از نهادهای مختلف از جمله صمت، جهاد کشاورزی و میراث فرهنگی اخذ شود. در همین بخش، اختلاف آماری با صنایع آغاز میشود.
بعد به سراغ ما میآیند و با ما قرارداد زمین منعقد میکنند و یک گام به سرمایهگذاری نزدیک میشود. در مرحله بعدی از ما جواز احداث میگیرد. ما در ششماهه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته، در حوزه جواز احداث 68 درصد رشد داشتهایم. پس از آن پایان کار میگیرد که در این حوزه هم 45 درصد رشد داشتهایم. وقتی ماشینآلات را نصب کرد، پروانه بهرهبرداری میگیرد.
پروانه را از همان دستگاهی که میگیرد که جواز تأسیس گرفته است. عمدتا این پروانهها توسط صمت صادر میشود. وقتی واحدی تعطیل میشود، صمت میبیند که ماشینآلات در واحد موجود است؛ پروانه را تعلیق میکند و نه ابطال. اگر ماشینآلات را برده بود، پروانه ابطال میشود. در آمار صمت، گویی نه واحدی آمده و نه تعطیل شده. موضوع برای ما متفاوت است.
قاعدتا آمار تعطیلی واحدها در صمت باید از آمار ما بیشتر باشد اما کمتر است
چه ماشینآلات در واحد باشد و چه نباشد، واحد با من قرارداد دارد. در آمار من هست به عنوان واحد تعطیل. عامل دیگر اختلاف آمار این است که آمار من مربوط به شهرکها و نواحی صنعتی است و آمار صمت خارج از شهرکها و نواحی صنعتی هم هست. قاعدتا آمارهای صمت باید بیشتر از آمارهای ما باشد اما حالا میبینید آمارهای آنها کمتر است.
من گفتم وقتی ماشینآلات در واحدی وجود ندارد، اساسا دیگر واحد تولیدی وجود ندارد. قرار شد که ما پس از این، این دست واحدها را در زمره طرحهای صنعتی بگنجانیم. این اختلاف آماری همواره برقرار میماند به این دلایلی که عرض کردم. البته ما اصلا عدد 703 واحد کاملا راکدی که آقای عسگری اعلام کرده بود را نداریم. من میخواستم با ایشان تماس بگیرم.
هیچکس به اندازه من درباره واحدهای صنعتی اطلاعات ندارد
به جرأت میگویم، هیچکس به اندازه من درباره واحدهای صنعتی اطلاعات ندارد. واحدها را که نام بردید، تصویر آدمها هم جلوی چشمم آمد. قرار نیست من اینها را در بوق و کرنا کنم. من باید کار انجام بدهم. آنهایی که این مسائل را در بوق و کرنا میکنند، میدانند که هادیکار چه زمانی تعطیل شده... من نمودار تعطیلیها را دارم که از چه سالی اتفاق افتاده و به چه نحوی بوده...
در مجموع میخواهم بگویم اینها انگیزههای شرافتمندانه و خیرخواهانه نداشتهاند.
مرآت: بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید بسیار متشکرم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
انتهای پیام/ح
منبع: دانا
کلیدواژه: واحدهای صنعتی بانک رسالت ماشین آلات واگذاری زمین سرمایه گذاری کار را انجام دچار مشکل شد تعارض منافع شرکت خدماتی شرکت هم شرکت ها اعلام کرده وجود ندارد فکر می کنم دکتر همتی آقای دکتر من درباره تعطیل شد فضای سبز نرفته ام قطع شده ثبت نام شهرک ها بانک ها کلاس ها خشک شده آل بویه من اگر بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۹۷۳۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقشآفرینی دانشبنیانها در زمینه جهش تولید و رفع نیاز اساسی کشور
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از صندوق نوآوری و شکوفایی، دکتر محمدصادق خیاطیان در بازدید از ۵ شرکت دانشبنیان مستقر در شهرک صنعتی هشتگرد با اشاره به فعالیت بیش از ۲۵۰ واحد صنعتی در شهرک صنعتی هشتگرد، گفت: این مجموعه، فرصت مناسبی برای رشد و شکوفایی واحدهای صنعتی و شرکتهای دانشبنیان ایجاد کرده است و در حال حاضر بیش از ۱۲ هزار نفر در شرکتهای مستقر در شهرک مشغول فعالیت هستند.
رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی افزود: درحال حاضر ۲۰ شرکت دانشبنیان در شهرک صنعتی هشتگرد مشغول فعالیت هستند که دستاوردهای بسیار قابلتوجهی دارند. به عنوان مثال، شرکتهای دانشبنیان این شهرک در راهاندازی تصفیهخانه شهرک صنعتی هشتگرد که از مطالبات جدی واحدهای صنعتی بوده است، مشارکت داشتهاند.
وی تصریح کرد: یکی از شرکتهای دانشبنیان که در حوزه طراحی و تولید انواع کنتورهای دیجیتال پیشرفته برق فعالیت میکند، علاوه بر ایفای نقش در زمینه هوشمندسازی و بهینهسازی مصرف برق، ۱۱۰۰ فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده و توان تولید ۶ میلیون کنتور در سال را دارد و محصولات تولیدی خود را به کشورهای مختلفی صادر کرده است.
رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی خاطرنشان کرد: همچنین شرکت دانشبنیان دیگر نیز با طراحی و نصب سیستم کنترل مهار شن روی ۳۵ حلقه چاه نفت در جنوب کشور (طی سالهای ۲۰۱۶-۲۰۲۴) باعث شده است که بیش از ۷۲ هزار بشکه در روز به ظرفیت تولید نفت کشور اضافه شود که ارزشافزوده بسیار بالایی برای کشور به همراه داشته است.
به نقل از روابط عمومی صندوق نوآوری و شکوفایی، خیاطیان تأکید کرد: شرکتهای دانشبنیان نقش بسیار مهمی در حوزه اشتغالزایی و رفع نیازهای اساسی کشور ایفا میکنند و صندوق نوآوری و شکوفایی در راستای تحقق شعار «جهش تولید با مشارکت مردم»، برنامههای متعددی را برای تبدیل شرکتهای نوپا به شرکتهای نوآور و فناور تدارک دیده است که بزودی اعلام خواهد شد.
کد خبر 6091297 مهتاب چابوک